ترجمه مقاله

طنجور

لغت‌نامه دهخدا

طنجور. [ طِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چالان چولان شهرستان بروجرد در 12 هزارگزی جنوب باختری بروجرد و 2 هزارگزی خاور شوسه ٔ بروجرد در جلگه ، گرمسیر با 354 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنوات . محصول آنجا غلات و تریاک . شغل اهالی زراعت . راه آن شوسه است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
ترجمه مقاله