ترجمه مقاله

طوس

لغت‌نامه دهخدا

طوس . (اِخ ) پسر نوذر. وی در دربار چند شاهنشاه ایران ، کیقباد و کاوس و کیخسرو، مقام اسپهبدی داشته است . رجوع به توس در همین لغت نامه و آنندراج و فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 44 و شاهنامه ٔ فردوسی شود.
ترجمه مقاله