ترجمه مقاله

طیفور

لغت‌نامه دهخدا

طیفور. [ طَ ] (اِخ ) (ملک ...) انجدانی . برادر مهتر ملا داعی انجدانی است و از تلامذه ٔ شیخ عبدالعال و مولانا فتح اﷲ معز است و اول ِ حال کسری تخلص میکرده بعد از آن مدتی در قزوین مانده و ملک تخلص میکرده . بهر حال این یک بیت ممتاز از او ملاحظه شد. گویند بعد از آنکه میرزا ملک قمی بهندوستان رفته بود جمعی این شعر را به او اسناد میدادند، ملک طیفور قاصدی به این خصوص بهند فرستاده از میرزا ملک قمی حجتی صادر کرده مدعیان را ساکت ساخته و شعر را مالک شد. این است :
خون چکان است ملک تیغ ستم میترسم
که پی آخر به در خانه ٔ قاتل برود.

(آتشکده ٔ آذر).


و نیز رجوع به ص 88، 169، 170، 177 ترجمه ٔ ج 4 تاریخ ادبیات ایران از رشید یاسمی شود.
ترجمه مقاله