ترجمه مقاله

ظافر

لغت‌نامه دهخدا

ظافر. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح بن ثابت الانصاری العدوی . وی مردی تهیدست و نیکوکار بود و نظمی نیکو داشت و شیخ ابوحیان از وی اخذ روایت کرده است . از اوست :
تمیس فتخجل الاغصان منها
و تزری فی التلفت بالغزال
و تحسب بالازار لقد تغطت
و قد ابدت به کل الجمال
سلوها لم تغطی البدر تیها
و تسمح للنواظر بالهلال
و لم تصلی الحشا بالعتب نارا
و فی الفاظها برد الزلال .
رجوع به الدّرر الکامنة چ حیدرآباد ج 2 ص 233 شود.
ترجمه مقاله