ترجمه مقاله

ظرایف

لغت‌نامه دهخدا

ظرایف . [ ظَ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ظَرائِف . ج ِ ظریفه :
به زیورها و گوهرهای شهوار
ظرایفها و دیباهای بسیار.

(ویس و رامین ).


امیر مسعود را بسیار نزل فرستاده بود [ منوچهربن قابوس ] پوشیده به خطها و نامه ها و ظرایف گرگان و دهستان . (تاریخ بیهقی ). و مواضعت نهاده [ عیسی ] هر سالی که خراج فرستد برادرزاده را هزار دینار هریوه باشد بیرون از جامه و ظرایف . یک سال آورده بودند و بدین رضا افتاد. (تاریخ بیهقی ).
و رجوع به ظرائف شود.
ترجمه مقاله