ترجمه مقاله

عائف

لغت‌نامه دهخدا

عائف . [ءِ ] (ع ص ) فالگوی به مرغان و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه بمرغان کهانت کند. (از اقرب الموارد). || ناپسند دارنده ٔ طعام و شراب و جز آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و در حدیث ابن سیرین است : ان شریحا کان عائفا؛ یعنی صادق حدس بود نه آنکه در عیافت کار مردم جاهلیت میکرد. (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله