ترجمه مقاله

عاجزی

لغت‌نامه دهخدا

عاجزی . [ ج ِ] (حامص ) عمل عاجز. ناتوانی . درماندگی :
نهنگی که او پیل را پی کند
ز آهوبره عاجزی کی کند.

نظامی .


و رجوع به عاجز شود.
ترجمه مقاله