ترجمه مقاله

عارم

لغت‌نامه دهخدا

عارم . [ رِ ] (اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نام اسب منذربن اعلم . || سجن عارم ؛ زندانی است در کوفه که عبداﷲبن زبیر را در آن زندانی کردند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله