ترجمه مقاله

عاشق پرانی

لغت‌نامه دهخدا

عاشق پرانی . [ ش ِ پ َ ] (حامص مرکب ) هر روز عاشق نوی به هم رسانیدن . مقابل معشوق پرانی :
از گل عاشق پرانی جلوه می بالد به خود
سرو از بالای قمری بر سرناز ایستد.

(آنندراج ).


ترجمه مقاله