ترجمه مقاله

عاقب

لغت‌نامه دهخدا

عاقب . [ ق ِ ] (ع ص ، اِ) نائب مهتر و قائم مقام آن بعد از وی . (منتهی الارب ). || نائب و خلیفه ٔ پیشینیان در امر نیکو، و منه قول النبی (ص ) و أنا العاقب ؛ أی آخر الانبیاء. کسی که جانشین بزرگی شود و رتبت او بعد از آن است ، و منه جاءالسید و العاقب . (اقرب الموارد). || (اِ) هر چیز که جانشین شی ٔ پیشین خود شود. (منتهی الارب ). || شتر ماده که بقیه ٔ گیاه خورد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله