عاقل عاقل
لغتنامه دهخدا
عاقل عاقل . [ ق ِ ل ِ ق ِ ] (ص مرکب ) خردمند کامل عیار. تمام عاقل . عاقل که از قانون خرد بهیچوجه یکسو نشود :
خاقانی از این راه دورنگی بکران باش
یا عاقل عاقل زی یا غافل غافل .
خاقانی از این راه دورنگی بکران باش
یا عاقل عاقل زی یا غافل غافل .
خاقانی .