عالم گشایی
لغتنامه دهخدا
عالم گشایی . [ ل َگ ُ ] (حامص مرکب ) جهانگشایی . کشورگیری :
برفتن دگرباره لشکر کشید
به عالم گشائی علم برکشید.
به عالم گشائی فرشته وشی
نه عالم گشائی که عالم کشی .
برفتن دگرباره لشکر کشید
به عالم گشائی علم برکشید.
نظامی .
به عالم گشائی فرشته وشی
نه عالم گشائی که عالم کشی .
نظامی .