ترجمه مقاله

عاند

لغت‌نامه دهخدا

عاند. [ ن ِ ] (ع ص ) شتر از راه برگردنده و میل کننده ج ، عُنّد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سرکش و به باطل ستیهنده . ردکننده ٔ حق . || طعن عاند؛ نیزه ای که به چپ و راست زده شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || عرق عاند؛ خوی روان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله