ترجمه مقاله

عبط

لغت‌نامه دهخدا

عبط. [ ع َ ] (ع مص ) بی علت کشتن ذبیحه ٔ پرگوشت و جوان را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (المنجد). || بی علت و جوان کشتن . (منتهی الارب ). || پنهان و غایب گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (المنجد). || عبط الارض عبطاً؛ کندن جای ناکنده را. || دروغ بربستن بی سبب و بهانه . || بی سبب و بی باک انداختن خود را در جنگ . برانگیختن خاک را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || اسب را تاختن چندانکه عرق آورد. (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || خون آلود کردن پستان را. || دریدن جامه ٔ نو و درست را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (المنجد). || بی موجب رسیدن بلا کسی را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || شکافتن رستنی زمین را. (اقرب الموارد) (المنجد). شکافتن چیزی را. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله