ترجمه مقاله

عتیق

لغت‌نامه دهخدا

عتیق . [ ع َ ] (ع ص ) آزادشده . ج ، عُتُق ،عُتقاء. (منتهی الارب ). بنده ٔ آزاد. (اقرب الموارد). || قدیم از هر چیزی و گویند رجل عتیق ؛ یعنی قدیم . (اقرب الموارد از ابوعبید). || بهترین از هر چیزی . (اقرب الموارد) || گرامی . آزاد برگزیده . (منتهی الارب ). || مرد نیکوروی تازه رخسار بعد خشونت و درشتی . (منتهی الارب ).
- البیت العتیق ؛ کعبه ، چه آن نخستین خانه است که در زمین بنا شد.یا از آن جهت که از جبابره یا حبشه یا عَرق آزاد است یا آنکه آزاد است و کس مالک نشود آنرا. (منتهی الارب ).
|| (اِ) خرمابن که نخله ٔ او بار نیفشاند. || خرما. علم است آنرا. || پیه . || می . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || می سیکی . (منتهی الارب ). || شیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله