ترجمه مقاله

عجلة

لغت‌نامه دهخدا

عجلة. [ ع َ ج َ ل َ ] (ع اِ) گردون که بر او بار کشند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آلتی که بار بر آن نهند و آن را گاو کشد. (از اقرب الموارد). ج ، عَجَل ، اَعجال ، عِجال . || دولاب . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || چوب بر پهنای سر چاه که دلو بدان آویخته شود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || چوب با هم بسته که بر آن رخت نهند. (منتهی الارب ). خشب تؤلف ، یحمل علیها الاثقال . (اقرب الموارد). || گِل . || گِل سیاه . || پایه ای مر خرمابن را و آن چنان باشد که تنه ٔ آن جای جای بکاوند تا بدان بر آن برآیند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). الدرجة من النخل نحو النقیر. (اقرب الموارد). || (اِمص ) خفت . (اقرب الموارد). || سرعت . (ترجمان ) (اقرب الموارد). || (مص ) شتاب کردن . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله