ترجمه مقاله

عدل ورزیدن

لغت‌نامه دهخدا

عدل ورزیدن . [ ع َ وَ دَ ] (مص مرکب ) عدالت کردن . دادگری کردن :
همه عدل ورز و همه مکرمت کن
همه مال بخش و همه مَحمدت خر.

ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 168).


ترجمه مقاله