ترجمه مقاله

عذرآوری

لغت‌نامه دهخدا

عذرآوری . [ ع ُ وَ ] (حامص مرکب ) بهانه آوری . معذرت خواهی . پوزش خواهی :
چنان کن که فردا در آن داوری
نگیرد زبانت به عذرآوری .

نظامی .


بزرگان لشکر به عذرآوری
پشیمان شدند از چنان داوری .

نظامی .


به عذر آوری خواهش امروز کن
که فردا نماند مجال سخن .

سعدی .


- روز عذرآوری ؛ روز قیامت :
بپرهیزم از روزعذرآوری
بپرهیزگاری کنم داوری .

نظامی .


ترجمه مقاله