ترجمه مقاله

عرارة

لغت‌نامه دهخدا

عرارة. [ ع َ رَ ] (ع اِمص ) بسیاری . || بدخویی . || سختی . (منتهی الارب ). || بلندی . رفعت . (از اقرب الموارد). || مهتری . (منتهی الارب ). || بدبختی . (ناظم الاطباء). || (ص )زن که پسر زاید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دختری که زود شیر ترک کند. (ناظم الاطباء). || (اِ) ملخ . (از اقرب الموارد). و نیز رجوع به عرادة شود. || اصل . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله