ترجمه مقاله

عرز

لغت‌نامه دهخدا

عرز. [ ع َ ] (ع مص ) نکوهیدن کسی را و سرزنش نمودن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || درشت و سطبر گردیدن . (منتهی الارب ). || گرفته و ترنجیده گردیدن و منقبض شدن . (ناظم الاطباء). || سخت کشیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || در کف گرفتن چیزی را و چسبانیدن انگشتان را بر آن ، به اینکه می نماید از آن برخی و ننماید تمام آنرا تا که مشتاق دیدنش گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله