ترجمه مقاله

عرصات

لغت‌نامه دهخدا

عرصات . [ ع َ رَ ] (ع اِ) ج ِ عَرصة. رجوع به عرصة شود.
- عرصات جنت ؛ گشادگیهای بهشت . (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| (از ع ، اِ) صحرای قیامت . (ناظم الاطباء). قیامت . (آنندراج ) : علوی او را گفت شرم نداری که با خون فرزند پیغمبر سوی عرصات آئی .(مجمل التواریخ والقصص ).
روز قیامت که برات آورند
بادیه را در عرصات آورند.

نظامی .


- روز عرصات ؛ روز قیامت . (ناظم الاطباء).
- امثال :
عرصات و خرگائی ؛ عرصات و خر گائیدن ، این هر دو مثل وقتی میگویند که کسی حرفی را که در خلوت باید گفت در انجمن گوید. و در مصطلحات «خرگاهی » به هاء آمده است . (از آنندراج ).
ترجمه مقاله