ترجمه مقاله

عرعرة

لغت‌نامه دهخدا

عرعرة. [ ع َ ع َ رَ ] (ع مص ) برکندن چشم را. (از ناظم الاطباء). عرعر عینه ؛ چشم او را کندو یا درآورد. (از اقرب الموارد). || بیرون آوردن سربند شیشه را. (از ناظم الاطباء). عرعر صمام القارورة؛ در بطری را بیرون آورد. (از اقرب الموارد). || بجنبش آوردن چیزی را. (از ناظم الاطباء). به حرکت آوردن و پراکندن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله