ترجمه مقاله

عرعرة

لغت‌نامه دهخدا

عرعرة. [ع َ ع َ رَ ] (ع اِ) سربند شیشه . (منتهی الارب ). در بطری و گویند عَرعرة و کاء و بندی است که در بطری را با آن می بندند، و عُرعُرة در آن است . (از اقرب الموارد). و رجوع به عُرعرة شود. || پوست سر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بازیچه ای است کودکان را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَرعار و رجوع به عرعار شود. || یک دانه عَرعر. یک دانه درخت عرعر یا سرو. رجوع به عرعر شود.
ترجمه مقاله