ترجمه مقاله

عرعر

لغت‌نامه دهخدا

عرعر. [ ع ُ ع ُ ] (ع اِ) مابین دوسوراخ بینی . (منتهی الارب ) . || زهار، و بن آن . (منتهی الارب ). مابین زهار و بن آن . (ناظم الاطباء). || خوی زشت وناپسند. (از اقرب الموارد). گویند رکب عرعره ؛ یعنی زشت گردید خوی او. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کما اینکه گویند رکب رأسه . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله