ترجمه مقاله

عرقوبی

لغت‌نامه دهخدا

عرقوبی . [ ع ُ ] (ص نسبی ) منسوب به عرقوب . رجوع به عرقوب (اِخ ) شود.
- وعده یا مواعید عرقوبی ؛ نوید دروغین : ایشان را به مواعید عرقوبی مستظهر گردانید. (جهانگشای جوینی ). و به مواعید عرقوبی سلطان را مغرور کرد. (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله