عرماض . [ ع ِ ] (ع مص ) چغرلاوه برآوردن آب . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). دارای طحلب و خزه گردیدن آب . (از اقرب الموارد). عرمضة. رجوع به عرمضة شود.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.