ترجمه مقاله

عرم

لغت‌نامه دهخدا

عرم . [ ع َ رَ ] (ع اِ) سیاهی سپیدی آمیخته ، در هر چه باشد. یا خجک زدن از سیاهی و سپیدی . (منتهی الارب ). سیاهیی که با سپیدی مخلوط باشد، در هر چه باشد. و یا اینکه نقطه نقطه باشد از آنها بی آنکه نقطه ها وسیع گردد. (از اقرب الموارد). || سپیدی است بر لب گوسپند. || گوشت ناپخته . (منتهی الارب ). لحم و گوشت . (از اقرب الموارد). گوشت بی استخوان . (برهان ). || بیضه ٔ سنگخوار. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله