ترجمه مقاله

عرنین

لغت‌نامه دهخدا

عرنین . [ ع ِ ] (ع اِ) بینی ، یا استخوان درشت آن ، یا بن بینی نزدیک ابرو. (منتهی الارب ). بن بینی . (مهذب الاسماء). تمام بینی و یا استخوان سخت آن ، و یا زیر محل اتصال دو ابرو، یعنی ابتدای بینی که «شمم » در آن قرار دارد. (از اقرب الموارد).
گر ناصبی مثل مگسی گردد
بگذشت نارد از در عرنینم .

ناصرخسرو.


|| اول و بهترین هر چیزی . (منتهی الارب ). اول هر چیزی . (از اقرب الموارد). || سردار و شریف قوم . (منتهی الارب ). سید شریف . (اقرب الموارد). ج ، عَرانین . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله