ترجمه مقاله

عرون

لغت‌نامه دهخدا

عرون . [ ع َ ] (ع ص ) ستور کفیده و موی رفته دست و پا. و اسب «عرون »زده . (منتهی الارب ). ستور کفیده دست و پای و موی رفته . اسب «عرنة»زده . (ناظم الاطباء). دابه که به بیماری «عِران » دچار شده باشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به عَرَن شود.
ترجمه مقاله