ترجمه مقاله

عریة

لغت‌نامه دهخدا

عریة. [ ع َ ری ی َ ] (ع ص ، اِ) خرمابن بی بار. و خرمابن که بار آن خورده باشند. (منتهی الارب ).نخلی که آنچه بر آن است خورده باشند. (از اقرب الموارد). || درخت که میوه ٔ آن را به محتاجی دهند. (منتهی الارب ). نخلی که صاحب آن میوه ٔ یک سال آن را به دیگری هبه کند تا میوه ٔ آن را بخورد، و آن فعیل به معنی مفعول است و هاء آن بجهت این است که اسم بحساب آید، چون نطیحة و أکیلة، لذا هرگاه آن را صفت نخل قرار دهند هاء را حذف نمایند و نخل عری گویند، چنانکه امراءة قتیل . (از اقرب الموارد). ج ، عَرایا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آنچه جدا دارند از مساومت وقت فروختن خرمابن . (منتهی الارب ). آنچه از نخل وقت فروختن از قیمت گذاری جدا کنند. (از اقرب الموارد). || مکیل . (منتهی الارب ). مکتل . (اقرب الموارد). || باد سرد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله