ترجمه مقاله

عزب باشی

لغت‌نامه دهخدا

عزب باشی . [ ع َ زَ ] (اِ مرکب ) رئیس محاسبان و منشیان : وی [ عزب باشی ] ریش سفید عزبان و فراشان دفتر است ، و دفاتر که در خارج انبار است به تحویل او، و اگر دفاتر مفقود گردد بازخواست آن از مشارالیه میشده . و به دستور دفتر از ارقام و احکام بخط او میرسید. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 43).
ترجمه مقاله