ترجمه مقاله

عزل

لغت‌نامه دهخدا

عزل . [ ع َ زَ ] (ع اِمص ) بیکاری . (منتهی الارب ). || بی سازی و بی سلاحی (اسم مصدر است ). (منتهی الارب ). اسم است أعزل را که بمعنی کسی است که سلاح با وی نباشد. (از اقرب الموارد). || (اِ) مؤخر خر: اقرع عزل حمارک ؛ یعنی بر مؤخر و قسمت عقب الاغ خود بزن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله