ترجمه مقاله

عزیر

لغت‌نامه دهخدا

عزیر.[ ع َ ] (ع اِ) بهای گیاه دروده که علف زار فروخته شود. (منتهی الارب ). بهای گیاه دروده ٔ از علف زار. (ناظم الاطباء). بهای گیاه و علف هرگاه درو شود و مزارع آن فروخته شود. گویند: هل أخذت عزیر هذا الحصید؛ یعنی آیا بهای علف زار این حصید را گرفته ای ؟ (از اقرب الموارد). عَزْر. عَزائر. و رجوع به عزائر و عزر شود.
ترجمه مقاله