ترجمه مقاله

عسال

لغت‌نامه دهخدا

عسال . [ ع َس ْ سا ] (ع ص ) مبالغه است مصدر عَسَل را. (از اقرب الموارد). رجوع به عسل شود. || منسوب به عسل . (از الانساب سمعانی ). || انگبین گیرنده . (منتهی الارب ). انگبین چین . (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ). چیننده ٔ عسل از جای آن . (از اقرب الموارد). || انگبین فروش . (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ) (ناظم الاطباء). || شکرریز. (ناظم الاطباء). || نیزه ٔ سخت جنبان . (منتهی الارب ). رمح و نیزه که از نرمی به اهتزاز آید. (از اقرب الموارد). || (اِ)انجیر سیاه و یا سپید بسیار شیرین . (ناظم الاطباء). || گرگ . (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله