ترجمه مقاله

عسرت

لغت‌نامه دهخدا

عسرت . [ ع ُ رَ ] (ع اِمص ) عسرة. دشواری . (غیاث اللغات ) (مجمل اللغة). دشواری و سختی و زحمت و اشکال . (ناظم الاطباء). دشخواری . و رجوع به عسرة شود.
- باعسرت ؛ مشکل و دشوار. (ناظم الاطباء).
- بی عسرت ؛ آسان و سهل . (ناظم الاطباء).
|| تنگدستی و درویشی . (مجمل اللغة). دست تنگی . فاقه . فقر. نیاز. نیازمندی . ضرورت . حاجت .
ترجمه مقاله