ترجمه مقاله

عشا

لغت‌نامه دهخدا

عشا. [ع َ ] (ع مص ) شبکور گردیدن و ضعیف شدن بینائی . (از ناظم الاطباء). ضعیف شدن بینائی در شب و روز، و گویند نابینا شدن ، و گویند بینا بودن در روز و نابینا شدن در شب . (از اقرب الموارد). || در شبانگاه چریدن شتر. (از ناظم الاطباء). شام خوردن شتران ، و دراین صورت آنان را عاشیة گویند. (از اقرب الموارد). || خوردن شام را: عشی العشاء؛ شام را خورد، و چنین شخصی را عشیان نامند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله