ترجمه مقاله

عصرة

لغت‌نامه دهخدا

عصرة. [ ع ُ رَ ] (ع اِ) پناه و رهایی جای . (منتهی الارب ). ملجاء. (اقرب الموارد). || نزدیکی و قرابت : هؤلاء موالینا عصرة؛ این جماعت نسبشان به ما التصاق دارد و از نزدیکان ما می باشند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || مانع شدن دختر رااز شوی کردن و تزویج . || أخذ عصرة العطاء؛ پاداش و ثواب بخشش را گرفت . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله