ترجمه مقاله

عصر

لغت‌نامه دهخدا

عصر. [ ع ُ ] (ع اِ) روزگار و دهر و زمانه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عصر [ ع َ / ع ِ / ع ُ ص ُ ] .رجوع به عصر شود. || نماز دیگر. (منتهی الارب ). نماز عصر. رجوع به عَصر شود. || جای پناه و رهائی . (منتهی الارب ). منجاة. (اقرب الموارد). || جاء لکن کلم یجی ٔ لعصر؛ آمد ولی آنگاه که باید بیاید نیامد. نام ما نام لعصر؛ پیوسته و هنوز خفته است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله