ترجمه مقاله

عضو

لغت‌نامه دهخدا

عضو. [ ع ُ ض ُوو ] (ع مص ) با لباس و نیکوحال و خوش روزگذار بودن . (منتهی الارب ). بودن شخص ، پوشیده لباس و طعام دار وبه اندازه ٔ کفایت دارنده و آن را کمال رفاهیت است و«عاضی » از این لغت مشتق باشد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله