ترجمه مقاله

عطرریز

لغت‌نامه دهخدا

عطرریز. [ ع ِ ] (نف مرکب ) عطرریزنده . عطرپاش :
نباشد صراحی چرا عطرریز
که کام و زبان گشت خمیازه خیز.

نورالدین ظهوری (از آنندراج ).


ترجمه مقاله