عطرسایی
لغتنامه دهخدا
عطرسایی . [ ع ِ ] (حامص مرکب ) عمل و کیفیت عطرسای . (فرهنگ فارسی معین ) :
شب از ناف خود عطرسایی گشاد
جهان زیور روشنایی نهاد.
چو آمد زلف شب در عطرسایی
به تاریکی فروشد روشنایی .
رجوع به عطرسای شود.
شب از ناف خود عطرسایی گشاد
جهان زیور روشنایی نهاد.
نظامی .
چو آمد زلف شب در عطرسایی
به تاریکی فروشد روشنایی .
نظامی .
رجوع به عطرسای شود.