ترجمه مقاله

عطن

لغت‌نامه دهخدا

عطن . [ ع َ ] (ع مص ) در دباغ نهادن پوست را جهت دباغت ، یا ترکرده دفن نمودن تا موی از وی بریزد. (از منتهی الارب ): عطن الجلدَ؛ پوست را در غلقة، که گیاهی است ، و یا در سرگین و نمک انداخت و روی آن را پوشاند تا پشم آن بریزد و نرم شود، سپس آن را در دباغ نهاد و چنین پوستی را عطین و معطون گویند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله