عظلیلغتنامه دهخداعظلی . [ ع َ لا ] (ع ص ) جراد عظلی ؛ ملخ دو سه بر هم نشسته . (منتهی الارب ). به معنی عاظل است . (از اقرب الموارد). ج ِ عاظل . (ناظم الاطباء). رجوع به عاظل شود.