ترجمه مقاله

عقار

لغت‌نامه دهخدا

عقار. [ ع َ ] (اِخ ) نام چند جایگاه است از آن جمله : ریگستانی است قریب دهناء. (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ). || زمینی است مر باهله را. (منتهی الارب ). جایگاهی است در دیار باهله در اطراف یمامة. (از معجم البلدان ). || ریگستانی است در قریتین . (از معجم البلدان ). || زمینی است مر بنی ضبة را. || قلعه ای است به یمن . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله