ترجمه مقاله

عقب

لغت‌نامه دهخدا

عقب . [ ع َ ق َ ] (ع اِ) ج ِ عَقَبة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عقبة شود. || پی که از آن چله ٔ کمان سازند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پی سفید و پی کمان . (السامی ) (مهذب الاسماء). پی سپید. (حبیش ). عصب و پی که از آن «وتر» و زه کمان سازند و آن پی های سپیدرنگ مفاصل است و گاهی گوشوار را نیز بدان بندند تا از جای خود منحرف نشود. ج ، أعقاب . (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله