ترجمه مقاله

عقد

لغت‌نامه دهخدا

عقد. [ ع َ ق َ ] (ع اِ) ریگ توده ٔ بسته و برهم نشسته . (منتهی الارب ). ریگ و رمل برهم پیچیده و متراکم . (از اقرب الموارد). || گره زبان . (منتهی الارب ) «عقده »ای است در زبان . || پیچیدگی در دنب گوسفند که مانند عقده و گره است . || نوعی از خرما. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله