ترجمه مقاله

عقول عشرة

لغت‌نامه دهخدا

عقول عشرة. [ ع ُ ل ِ ع َ ش َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) عقلهای دهگانه . ده فرشتگان ، چه نزد اکثر حکماهمگی ده فرشته اند، که اول حق تعالی یک فرشته پیدا کرد، و پس آن فرشته یک فرشته ٔ دیگر و یک آسمان پیدا کرد، و بعد فرشته ٔ دوم یک فرشته و یک آسمان پیدا کرد هم چنین ده فرشته و نه آسمان پیدا شدند، و فرشته ٔ دهم همه عالم را به حکم حق تعالی پیدا کرد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). با توجه به اشکالات و ایراداتی که در مورد صدور متکثرات عالم وجود از ذات واجب واحد من جمیعالجهات شده است و اصول مسلم فلسفی که توحید و سنخیت میان علت و معلول باشد، فلاسفه در صدد حل این اشکالات برآمده اند و قائل به متوسطاتی در عالم وجود شده اند و به ترتیب متکثرات مادی را به ذات مجرد محض مربوط کرده اند، چنانکه افلاطون قائل به مثل و ارسطو قائل به صور شده است . فارابی در مقام بیان قاعدة الواحد گویدنخستین مبدع از ذات حق تعالی شی ٔ واحد بالعدد است و آن عقل اول است و از عقل اول عقل دوم و فلک اول بوجود آمده است و از عقل دوم عقل سوم و فلک دوم صادر شده است و همینطور تا عقل دهم و فلک نهم . و از عقل دهم عقول و نفوس بشری افاضه میشود و از فلک نهم عناصر اربعه و از عناصر اربعه موالید پدید می آیند. سپس گوید این عقول مختلف الانواعند و هر یک نوع علی حده اند و عقل آخر (عقل دهم ) سبب نفوس ارضیه است از یک جهت ، و سبب وجود ارکان اربعه است به واسطه ٔ فلک نهم از جهت دیگر. و برخی این عقول یا انوار را یا طولیه دانند و یا عرضیه ، انوار طولیه همان انوار مترتبه اند که منشاءصدور برازخ مستقله اند چنانکه از نور اقرب نور دوم واز او سوم و به همین ترتیب تا اندازه ٔ زیادی انوار مترتبه ٔ طولیه صادر شده است . و انوار عرضیه همان انوار قاهره ٔ صوریه اند. رجوع به فرهنگ علوم عقلی شود.
ترجمه مقاله