ترجمه مقاله

عقیل

لغت‌نامه دهخدا

عقیل . [ ع ُ ق َ ] (اِخ ) ابن کعب بن ربیعةبن عامربن صعصعة، از عدنان . جدی است جاهلی . وبرخی از فرزندان او امارت کوفه و شهرهای فرات را داشتند و بر موصل نیز دست یافتند. و چون سلجوقیان این شهرها را تسخیر کردند آنان به بحرین که زادگاه اصلی آنان بود، کوچ کردند. قبیله ٔ بنی ربیعةبن عقیل که از قبایل توانای جاهلیت بود، از این نسل بشمار می آیند. توبةبن الحمیر و مجنون لیلی الاخیلیة از شاعران این قبیله اند، و بشاربن برد شاعر از موالی ایشان است . (از الاعلام زرکلی ) (از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مآخذذیل شود: ابن خلدون ج 4 ص 254، نهایةالارب قلقشندی ، ابن خلکان ج 2 ص 114، الذریعة ج 1 ص 324، الرجل نجاشی .
ترجمه مقاله