ترجمه مقاله

علب

لغت‌نامه دهخدا

علب . [ ع ِ ] (ع ص ) جای درشت وسخت که هرچه باران بر آن ببارد باز هم هیچ نرویاند.(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مرد خشک و خشن . (از ذیل اقرب الموارد). || مردی که هرچه دارد کسی نمیتواند در آن طمع کند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سوسمار سالخورده . (ناظم الاطباء). || (اِ) روییدنگاه درخت کُنار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، عُلوب .
ترجمه مقاله