ترجمه مقاله

علث

لغت‌نامه دهخدا

علث . [ ع َ ] (ع مص ) مخلوط کردن و آمیختن . || گردآوردن و جمع کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دباغی کردن و پیراستن مشک و از قبیل آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || آتش ندادن آتش زنه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِ) درخت گز. رجوع به طَرفاء شود. || درخت شور گز. رجوع به اثل شود. || گیاه خارداری که از آن ترنجبین گیرند. رجوع به حاج شود. || درخت خشخاش . رجوع به ینبوت شود. || گیاهی است ترش که در ریشه ٔ درخت خرما میروید و آن را میکشد. رجوع به عِکرش شود. (از ذیل اقرب الموارد). ج ، أعلاث .
ترجمه مقاله